سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Royapardazi

 

 

567

 

چتری که به فلاکت افتاده بود پناه شانه هایم شده بود ؛


تا مبادا در بارانِ شلاقی خیس شوم...


ریشه هایم خیس شده بود...


چتر خودرا نبخشید و


خودرا به دست طوفان داد


تا


خیس شدنم را نبیند...


ولی نمیدانست با رفتنش شانه هایم خیس شد...


"حامی اسکندری"

 

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 94/2/4ساعت 1:26 عصر توسط حـــامی اسکندری نظرات ( ) |


Design By : Pichak

قالب

 موزیک بیکلام