دوچرخه ای پنچر ، و باد زدن هتی هرروز چرخی کهنه و چوبی پر از فرفره که به زین میبستم تا در چهارده سالگی رکاب بزنم و فرفره هابچرخند و روزی بدهند... حال عجیبی بود وقتی باران میبارید! روزی نداشتم ، فرفره ها خیس میشدند ... "حامی اسکندری"
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 94/1/21ساعت
2:15 عصر توسط حـــامی اسکندری نظرات ( ) |
Design By : Pichak |