شب شد ؛ به شاخه ای آویختم لباسِ کهنه ی خستگیِ کار را و دمنوش را به شعله سپردم ... خستگی را از روی جوراب هایم شستم و به تماشای عکست در خلوت نشستم ... تا شاید فردا هم از کوچه ی کارگریِ من گذر کنی ... "حامی اسکندری"
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 94/1/21ساعت
1:37 عصر توسط حـــامی اسکندری نظرات ( ) |
Design By : Pichak |